دلبریده به قلم مایا
پارت یکم
زمان ارسال : ۹۳۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
«اروند»
شات سوم رو بیاهمیت به نگاه خیرهش خوردم، بیتوجه به نگاه سرکشش پا روی پا انداختم و همراه آهنگی که با صدای بلند پلی میشد لبخونی کردم.
خودش رو جلو کشید و با صدایی که زیاد از حد نازک شده بود لب زد: باید بگم این آهنگ لعنتی رو قطع ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
°~hasti~°
00ب نظر خودمم رمان قشنگی هستش! ولی فعلا چیزی نفهمیدم