پارت یکم

زمان ارسال : ۷۲۵ روز پیش

«اروند»

شات سوم رو بی‌اهمیت به نگاه خیره‌ش خوردم، بی‌توجه به نگاه سرکشش پا روی پا انداختم و همراه آهنگی که با صدای بلند پلی می‌شد لبخونی کردم.

خودش رو جلو کشید و با صدایی که زیاد از حد نازک شده بود لب زد: باید بگم این آهنگ لعنتی رو قطع ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید