بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت هفتاد و پنجم
زمان ارسال : ۷۴۱ روز پیش
از در پشتی توانستند از هتل خارج شوند و سر از پارکینگ درآوردند. هر سهشان با سرعت به سمت ماشینها رفتند. توماس سوار ماشینش که کنار ورودی بود، شد و به طبعیت از او، ترور هم ماشینش را روشن کرد و ساتی سوار شد.
قبل از این که نگهبانهای هتل به پارکی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دخترای من
۳۷ ساله 00وای دوروزه دارم میخونم بالاخره ۷۵قسمت تموم شد خدارو شکر 🙏 عالی بود مرسی🙏👌