شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت چهل و چهارم
زمان ارسال : ۷۳۵ روز پیش
پشت سرش وارد اتاقش شدم. در را بستم. خم شد و مجله و روزنامه ای از روی میزش برداشت و به سمتم گرفت.
با چشمای ریز شده دست دراز کردم، مجله و روزنامه را گرفتم.
_یه خبر خوب و یه خبر بد!
متعجب به جلد مجله زل زدم.
عکس من و آروی بر روی جلد یکی از معروف ترین نشریه مجله دنیا بود.
نشریه EllE عکس من و اروی را روی جلد اول قرار داده بود
آن هم نه عکس معمولی
همان لحظه ای که پاشنه کفشم کج شد
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
.
20این که بی نظمی در پارتگذاری تقصیر کی هست رو مخاطب های رمان نمیدونند ولی این حد از بی اعتنایی به مخاطب رمان و بی توجه ای به نظرات و حق مخاطب برای نویسنده ای در سطح شما تعصف باره
۲ سال پیش.
40ادمین چطور رمانای دیگه رو میذاره اینو نمیذاره؟مشکل از یه جا دیگس
۲ سال پیش:)
40دلم میخواد یه رمان داشته باشم و ادمین رو مجبور کنم بخونه بعد جای حساسش بزارمش تو خماری تا بفهمه الان چ حسی دارممممممم 😁🙂 *نتیجه ی خوندن رمانای اکشن مرجان😂😎
۲ سال پیش:(((
41چرا پارت نمیزارین ما الکی هزینه کردیم؟
۲ سال پیشمرسل
50مرجان چرا پارت نزاشتی
۲ سال پیش:)
63ادمین باید بزاره مرجان فقط مینویسه😂 ب ادمین باید گیر بدین نه مرجان😂
۲ سال پیشHASTI
10عالی بود😍👌
۲ سال پیش.
70مرجانی چرا پارت نمیزاریییی
۲ سال پیش.
20خیلی قشنگ بود مرسی مرجانی
۲ سال پیشدینا ضیایی
۱۷ ساله 40نمیدونم چرا با اینکه نمیدونم چی به سر رها اومده دلم واست میسوزه
۲ سال پیشکیانا
۱۷ ساله 1023 ثانیعههههههه باورم نمیشه اینقدر سریع اومدممممم
۲ سال پیش
کیانا
۱۷ ساله 00💔🚶 ♀️دو هفته غم انگیز در انتظار