پارت شصت و چهارم

زمان ارسال : ۸۰۲ روز پیش

صدای نفس زدن‌های ترور و توماس، در گوش ساتی پیچیده بود اما همچنان با بی‌حسی روی مبل نشسته و حتی قدرت تکلمش را هم از دست داده بود! توماس با نگاهی حسرت‌بار و ترور با چشم‌هایی براق شده از سر نفرت و شاید هم حس برادرانه به یکدیگر خیره شده بودند. این تضاد ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید