پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۸۲۲ روز پیش

با صحنه چندان خوبی مواجه نشدم!
درحالی که پشت به من داشت پیرهن سفیدش را به تن میکرد دیدمش.
دهانم باز مانده و خشک شده به در تکیه زدم که در بسته شد.
با شنیدن صدای در به سمتم چرخید.
دهانم را نمیتوانستم ببندم.
خشکم زده بود.
اما او ریلکس درحالی که خیره نگاهم میکرد دکمه های پیرهنش را بست.
_چه جسور!
خشک شده زمزمه کردم:
_من...من...
کتش را از روی صندلی برداشت و در حالی که تن

736
319,996 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Baran

    40

    وایی مرسی مرجان دوتا پارت گذاشتی. این پارت هم خیلی خوب بود🤩

    ۲ سال پیش
  • Hana

    60

    جرررر عب نداره دوشواری نیس یه نگاه حلاله😂😂😂 عرممممممم عالی بوووود لنتی چقد با روح و روان بازی میکنهه قلبمممممممم🤧🚶 ♀️

    ۲ سال پیش
  • فاطمه

    60

    به به عالی بووود😍😍😍

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید