پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۸۳۰ روز پیش

شب را در خانه حنا ماندگار شدم تا صبحش از همین جا راهی شرکت آروی شوم.
روی تخت حنا کنارش دراز کشیده و او کتاب میخواند
همان طور ک مشغول حرف زدن بودیم خسته شده و دراز کشیده بودم.
_به نظرت اگه برمیگشتیم به گذشته چی و تغیر میدادیم؟
صدای نیشخندش را شنیدم:
_اون روز بارونیو!
من هم نیشخند زدم
_روز بارونی کم نداشتیم..ـکدومشونو؟
نفس عمیقی کشید و کتابش را کنار گذاشت
از

736
320,001 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Baran

    20

    کاوه همون بود که تو قسمت های قبل زیر بارون رفت پیش رها. منم فکر کنم رها به خاطر کاوه اسیب دیده

    ۲ سال پیش
  • 00

    دقیقا

    ۲ سال پیش
  • دینا ضیایی

    ۱۷ ساله 50

    چرا حس میکنم اون مرتیکه کاوه است؟

    ۲ سال پیش
  • **

    20

    خود کثافتشه🙄

    ۲ سال پیش
  • نرگس

    ۱۴ ساله 02

    منظورت اینه اروی هموم کاوه هست ؟ اصن کاوه کی بود؟ مرتیکه منظورت کیه؟

    ۲ سال پیش
  • 20

    کاوه همون پسره ای بود ک به رها شماره داد و از رها خوشش میومد

    ۲ سال پیش
  • 60

    فک کنم رها دیگه زنده نیست و همش هم زیر سر اون کاوه ... هست

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید