طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و هشتم
زمان ارسال : ۱۲۰۵ روز پیش
لبخند لوس و بیچاره واری زدم و تو ذهنم چند تا داستان ردیف کردم.
-آم...اتفاقا منم مهمونی یکی از دوستام بودم
مهمونی خیلی شیکی و مخصوص هنرمندا و افراد ب نام بود...
مامان با چشمای ریز شده به سر و وضعم زل زد:
-با این لباسا...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فضولو بردن جهنم
70بچه ها من تازه شروع کردم طالع دریارو میخونم البته پارتای قبل همه رو خوندم خعلییییی خفنهههه فقط میشه بگین پارتگذاریش چجوریه یعنی ساعت چند پارتارو میزارن؟؟