پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت سی و ششم :
سوار آسانسور شدیم حرفی بینمون رد و بدل نشد نتونستم طاقت بیارم و گفتم :
_ من خونه نبودم یه وقت کسی نیومده که؟ چون وسائل پذیرایی تموم شده بود و اینا میگم.
_ نه، کسی نیومد.
نگاهمو ازش برنداشتم و با وجود تمام حسای بدم بهش زل زدم و ت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بهار
00اه این نیاز چندش هم که همه جا باید گریه کنه😑😬😐