عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۸۷۲ روز پیش
سری با تاسف تکون داد.
- امسال دانشجو پزشکی بهم دادن! من از دست شما دیوونه میشم. معراجی که روش بالا آوردن تو کل بیمارستان جیغ زنون داشت می دوید، اون یکی تونم که تو هپروته هی میره تو در و دیوار!
بعدم نگاهی به یزدان انداخت.
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهدیه
00حسام کی بود من یادم رفته