پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۸۸۰ روز پیش

چپکی نگاش کردم.

- بعد بیای تهدیدم کنی اونجا؟ مامان به یکی بگو تورو نشناسه!


- یکی می زنم از وسط دو نصف شیا!


- مامان تو احیانا خواهر شوهر بروسلی نیستی؟


پوزخندی زد و با افتخار سینه جلو داد.

- نه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید