عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت پنجاه و چهارم
زمان ارسال : ۸۹۳ روز پیش
حواس پرت گفت:
- چی؟
- میگم چیزی شده؟
سری به نشونه نه تکون داد ولی بعد زود به سمتم چرخید و زمزمه کرد:
- میگم هانا من یه لحظه فکرم کشید طرف این سلیمی، به علی خیانت کردم؟
چشمام از تعجب گرد شد.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
60ادامه پیامم داره و نتیجش شد این که داداشم فیلم گرفت ازم یه 3. 4 ساعت سوژه شون بودم و یه دعا واسه شفام از طرف بابام و امین گفتن همه خانواده اینم از من ولی خیلی باحال بود