عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۹۰۲ روز پیش
***
«دریا»
یه جوری سرم رو بلند کردم که گردنم صدا داد و رگ به رگ شد.
- چی؟!
- نفهمیدی؟
دستم رو بالا آوردم و محکم بازوم رو نیشگون گرفتم و همزمان آخی از درد گفتم. علی با تعجب گفت:
- چی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رائیتی
311تماس 3نفره؟ روشنک و هانا نفر سوم کیه؟