پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۹۲۰ روز پیش

ولی یزدان رو ندیدم، یه دور دور خودم چرخیدم و چشم گردوندم، اما بازم ندیدمش! با حرص پوفی کردم و موهام رو از روی صورتم کنار زدم... کجا رفت؟ نکنه بخواد تلافی اون قهر و منت کشی رو بکنه!

یکی از پاهام رو نامحسوس روی زمین کوبیدم و برگشتم تا راه قبلی ر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید