طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۱۲۱۲ روز پیش
از استرس خنده ام گرفته بود.
با نهایت سرعت میدویدیم...
کوچه پس کوچه ها رو پشت سر می زاشتیم.
به نفس نفس افتاده بودم و حس میکردم قلبم درد میکنه.
دست ازادم و رو سینم گذاشته و با نفسی که میرفت و نمی اومد گفتم:
-وای.. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آتنا
30از همه بیشتر شخصیت اتیش و دوست دارم حتی از میلاد بیشتر اتیش باحال تر از بقیه شخصیتاشه