عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۹۲۵ روز پیش
- بیشعور!
بعدیش مهلا بود.
- بی تربیت!
عمو فقط چشم غره رفت و اما این بار نوبت یاسین بود... از کنارم که می گذشت، اخمی کرد و با غیض گفت:
- خلایق هر چه لایق!
با تعجب گفتم:
- آخ ننه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نازنین موسوی
۱۶ ساله 00چرا اینقدر کوتاه😐😐