پارت نود

زمان ارسال : ۹۰۷ روز پیش

دستم را گرفت و کشید.
پایم را به زور دنبال خودم می‌کشیدم.
چیزی راه نفسم را بسته بود.
با دست‌های لرزانم به گلویم چنگ انداختم.
از اتاق بیرون رفتیم.
به در مقابل آن اتاق کذایی که بسته بود، تکیه دادم.
آب برایم آوردند اما به آن لب نزدم.
نمی‌توانستم...
با دیدن آن صحنه‌ها، نمی‌توانستم.
یک لحظه خودم را جای مادر آن‌ها گذاشتم.
پلیس بودم، چیزهای بدی دیده بودم اما

727
380,407 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ترکان

    101

    چرا حس میکنم هلن تو اتاقه؟

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید