پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۹۲۶ روز پیش

لبخندی زدم و همون طور که به سمتش می رفتم و دستش رو توی دستم فشردم، گفتم:

- سلامتی، خوش اومدین، خیلی درگیرم این چند وقته!


- موفق باشی، خوبه درساتو خوب بخون!


دلش خوش بود درس خوندنه چی؟ من فکرم درگیر علی بود، درگیر د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید