پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت پانزده :
همونطور که شونه هامو گرفته بود یه ابروشو انداخت بالا و گفت:
_ مطمئنی دیگه؟
درست ایستادم و دستشو عقب کشید با خنده گفتم:
_ حله همه چی تحت کنترله منه، تو مشتمه.
مشتمو اوردم بالا آرنجم خورد به لیوان آب پرتقال روی میز و با صدای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
....؟....
140من فکر میکنم که این مرده از رقیبای نویان هستش🤔🤔 کی میشه چهارشنبه پارت بعدی و بخونیم 🥺🥺🥺