مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت صد و یکم
زمان ارسال : ۹۸۲ روز پیش
ترس در دل دخترک رخنه کرده بود و با دلهره لب زد:
- چی شده حسام؟
حسام آب دهانش را فرو برد. سیب گلویش تکان خورد و در سکوت مشوش خانه لب باز کرد:
- برادرزادهی حامد، کشته شده!
اشک از سوک چشمش روی گونه غلتید و شریفه لب گزید. نیهان ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
کاش عکساشون میزاشتی
00.....