مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت نود و چهارم
زمان ارسال : ۹۸۹ روز پیش
نیهان تماس را قطع کرد و از جا برخاست. لباسهایش را از داخل کمد برداشت و با عجله عوض کرد. موهای کوتاهش را چند بار پیاپی پنجه کشید و شال روی سرش انداخت. از اتاق بیرون رفت که با طوبی روبرو شد.
- کجا مادر؟ چرا لباس عوض کردی؟
- ستاره زنگ زد، ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رماننننن
100اگه اگه اگه رامین پسر گوهر باشه بخاطر رضایت ستاره رو بخواد و ستاره قبول کنه یا اگر رضایت نده و ستاره شکایت کنه و بعد بگه شکایت و پس بگیر و تا رضایت بدم واییی نمیدونم 😶😐😑 گیج شدم