آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و یکم :
دست بردم و بندهای روی مقنعهام رو پاپیونی بستم، چتریهای ظریفم و روی پوست سفیدم رها کردم و دنبالهٔ خط چشم نازکم رو کشیدم.
یه کم برق لب زدم و چند قدم از آینه فاصله گرفتم تا خودم رو توش ببینم و برانداز کنم.
بعد از چند ثانیه اشک توی چشمهام ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهناز
۲۶ ساله 141شهاب عوضی بیشعور😠😨باچه حقی اینجوری رفتار میکنی باپرواجونمون😊خودت گندزدی دانشگاه روباخونه فساداشتباه گرفتی بعدیکی گندتوروکرده ناراحت شدی جلبک😠😡😬😤من عاشق پروام خیلی دوست داشتنیه😘😍