مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۰۰۷ روز پیش
قبل از آنکه جوان به حسام برسد و بخواهد ضربهای بزند؛ صدای توبیخگر اصلان بلند شد:
- قبا... د!
پسر جوان که حالا مشخص شد نامش قباد است، با شنیدن صدای اصلان چون چوب خشکیدهای در جا ایستاد و فکش از شدت خشم منقبض شده بود. لب میفشرد و نگاه به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
S...
100☹گند زدن به حال حسامم🚶 ♀️ قباد گور به گوری از کدوم گوری اومد😒