پارت هشتم

زمان ارسال : ۱۴۲۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

بابا تند تند به ساعت نگاه مى کرد و هرازگاهى با اخم نگاهى به من مى انداخت. هر چقدر هم مى خواست وانمود کنه کنجکاو نیست نمى شد. حالا هى بگه "بچه تو به کى کشیدى این همه فوضولى!" خدا رو شکر معلوم شد.

بابا:

-دختر تو دیگه خیلى پررویى.

م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.