پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۱۰۱۸ روز پیش

مأمور پلیس با هیکل درشت و قامت بلندش از ماشین پیاده شد و نگاه برافروخته‌اش را به حسام دوخت و عتاب کرد:

- چه کار می‌کردی آقا؟ چه نسبتی داری با این خانوم؟

حسام و نیهان هر دو همزمان لب باز کردند:

- خانوممه!

- نامزدمه!

ارتیا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید