پارت شصت و یکم

زمان ارسال : ۱۰۰۶ روز پیش

در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

833
625,442 تعداد بازدید
1,746 تعداد نظر
107 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ریحون

    ۱۳ ساله 00

    اولش یه لحظه فکر کردم ستاره واقعا مرد

    ۳ سال پیش
  • Zohre

    ۲۵ ساله 10

    ممنون نویسنده جون عالی بود😍😍

    ۳ سال پیش
  • آریل

    111

    وای نویسنده چرا شوک میدی بخدا فکر کردم ستاره مرده یکسالم کذشته نگو سالگرد بابای هستیه پیش خودم گفتم اگه بمیره رمانو ادامه نمیدم یا نکنه زنده باشه ستاره بعد تو قبر دراد. یا چمدونم بعد چند سال بیاد خخخ

    ۳ سال پیش
  • نیها

    202

    وای خدا اول فکر کردم ستاره مرده کم مونده بود سکته کنم😮😮

    ۳ سال پیش
  • رقیه

    ۱۱ ساله 132

    اول که فضای قبرستان اینابودیه لحظه گیج شدم😖 اماوقتی دیدم سجادزنگ میزنه دیگه فهمیدم چی به چیه نگارجون واقعادستت دردنکنه👏 نگاه بجای اینکه سدرا که چه عرض کنم گودزیلابندازنن دیوونه خونه سرمم بهش زدن😡

    ۳ سال پیش
  • Negari

    ۱۶ ساله 191

    اولش رد گم کنی بوداا😀😀

    ۳ سال پیش
  • الا

    155

    اینکه فضای قبرستان رو آورد خواست بگه ستاره مرده یه چیز کلیشه ای بود به خاطر همین حتی یک درصد هم فک نکردم کسی که فوت کرده ستاره باشه ولی در کل رمان قشنگیه

    ۳ سال پیش
  • چشانا

    203

    اگه من جا حامد و اون بابای بی.... ستاره بودم نمیذاشتم سدرا زنده بمونه🔫🔫🔫😡😡😡😤😤😤اع اع نگاه تو رو خدا تازه رفته زیر سرمم برا من ای دستم بهت نرسه سدرا فقط برو خودت و قایم کن 🔪🔪🗡️⚒️🗡️⚰️⚰️⚰️

    ۳ سال پیش
  • زهرا

    272

    اولشو ک خوندم ی لحظه شوک شدم🤦 ♀️

    ۳ سال پیش
  • ..

    312

    واای اولش ک داشت فضای تو قبرستون رو توصیف میکرد خیلی ترسیدم🥺گفدم ستارع مردع💔

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید