طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت هشتاد و سوم
زمان ارسال : ۱۰۲۲ روز پیش
-چرا اینجایی دنیز؟ بازم میخوای۔۔۔
بین حرفش پریدم۔
-میخوام همه چیز و بگم۔۔۔باید زود تر تموم شه۔
با بغض پوزخند زدم:
-شاید اینطوری همه چیز عوض شه۔۔۔
سر تکون داد و درحالی که از پشت میز بلند میشد و مقابلم روی صندلی میشست گفت: ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آذر
11خیلی خوب بود دوست داشتم خوش بدرخشی مرجان جون