پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۱۰۳۷ روز پیش

آسمان آبی و صاف بود و آفتاب بر تن سفیدپوش و یخ زده‌ی شهر می‌تابید. با تابش نور گرم خورشید بر یخ‌ها و برف‌ها، بخاری برمی‌خاست و نرم نرمک آب می‌شدند. نگاه ستاره به قطره قطره آب شدن برف‌هایی بود که از شاخه‌ی درختان، لبه‌ی دیوار و ناودان چکه می‌کردند. 

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید