پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۰۴۰ روز پیش

نیهان مشغول گپ و گفت با حامد و الهه بود و ستاره با لبخند ملیحی نگاهش می‌کرد. خلقیات نیهان برایش جالب بود؛ غم، اندوه، دلسوزی، اشک و لبخند و شیطنت همه را با هم و در یک زمان توی قلبش داشت. طوری با الهه و حامد می‌گفت و می‌خندید که انگار نه انگار همین چند ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید