پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۰۴۶ روز پیش

ستاره زیر لب گفت:

- بله، که این‌طور...

کلافه و بی‌نتیجه نفسی بیرون داد و سمت اتاقش برگشت. حین کار کردن مدام نگاهش به گل‌ها می‌افتاد و فکرش مشغول می‌شد که چه کسی برایش گل خریده؟! آنقدر فکرش را درگیر کرده بود و حواسش را پرت می‌کرد که آخر از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید