مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۱۲۵۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
نیهان نگاهش به صندوقچهی کوچک روی طاقچه افتاد، سمت صندوقچه رفت که صدای لعیا بلند شد:
- باشه، بهت میگم. نرو انباری!
لبخند کج و زیرکانهای روی لب نیهان نشست و مطمئن شد، کلید داخل صندوقچه است.
- خب... بگو! اون کارتنها چیه؟ اصلان چکا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سـتے
۱۶ ساله 21تا اینجا که عالیه