پارت یازده

زمان ارسال : ۱۰۷۳ روز پیش

تمام خوشی دخترک از وجودش پر کشید و قلبش به تلاطم افتاد. صدای الو الو گفتن‌های ویدا در گوشش می‌پیچید و بی آن‌که جوابی بدهد، تماس را قطع کرد. لبخند روی لب‌هایش خشکیده و نگاهش خیره به روبرو بود. آسمان دست از باریدن کشیده بود، اما باد سرد پاییزی می‌وزید ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید