پارت هفتاد و پنجم

زمان ارسال : ۱۰۹۹ روز پیش

با صدای دختره دست از فکر و خیال برداشتم و دوباره به قیافه‌ی ترسناکش خیره شدم.

- من داعشی نیستم!

آب دهنم رو با صدا قورت دادم و خواستم چیزی بگم که نگاه سبز و کشیده‌اش رو به سمتم چرخوند و ادامه داد: من اگه داعشی بودم، به جای مداوا سرت رو می‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید