پارت بیست و چهارم :

همدم با کف دست ضربه‌ای آرام روی سرم می‌کوبد.
- حالا خوبه تحفه‌ای هم نیست. یه قد و قواره‌ای داشته باشه، یه عضله‌ای، یه پول و پله‌ای چیزی، میگم آره. شقیقه‌هاشم که از الان داره سفید میشه. تو به چی این چسبیدی من نمی‌دونم.
سرم را عقب می‌کشم و یک وری نگاهش می‌کنم. شالم سر می‌خورد و روی شانه‌ام می‌افتد. لجبازانه جواب همدم را می‌‍دهم.
- بهتر که تحفه نیست. اینجوری خیالم راحته چشم ک

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵ ساعت پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.