مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت شصت و نهم
زمان ارسال : ۱۱۰۵ روز پیش
توقف کردند.
گیج و ترسیده از این کارشون جیغ بلندی کشیدم و همونطور که رو هوا میپریدم داد زدم: چی بود؟ مار بود؟
متعجب و هنگ کرده از کارم، فقط نگاهم کردند که با استرس آب دهنم رو قورت دادم و سرم رو به نشونهی چیه تکون دادم؛ اونها هم از هم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
min
00خیلی خوبه رمانت دمتگرم