تیغ بر پرنیان به قلم نارسیس زد ای آر
پارت شصت و هفتم :
محبوبه که نسبت به بقیه به نریمان خان نزدیک تر بود، با دیدن جسم بی جانی که مستقیما به او زل زده بود، دیوانه وار جیغ کشید و به سمت آبادی دوید.
با صدای جیغ محبوبه همه یکی یکی به خود آمدند و تکاپو و وحشت اندک اندک رخ نشان داد. شهباز خان که انگار هنوز هم نتوانسته بود این مصیبت را باور کند، به سمت برادرش دوید و تمام شوک و ناباوری اش در دو کلمه خلاصه شد:
_نریمان! برادر!
زمانی که بالای سر
مطالعهی این پارت حدودا ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
فخری
0کار هر کسی بود دستش درد نکنه از شر نریمان راحت شدیم.ممنون از رمان خوبت نویسنده جان خسته نباشی عزیزم قلمت ماندگار 🙏🏻🌹❤
۲ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
🥰🥰🙏
۲ روز پیشهیفا
0حدس میزنم کارمرادقلی باشه پوووووف قرارنیس مشکلات تموم بشه
۲ روز پیشجانآوا
2نویسنده عزیز داستان بسیار زیبا ولی شخصیت های اصلی داستان مدادام مریض وتب دار هستن و این موضوع توی همه بخش های رمان تکرار شده
۲ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
سلام عزیزم. ممنون که تا اینجا همراه من و رمانم بودید🙏 در رابطه با انتقاد شما نسبت به رمان، من سعی کردم در این رمان با توجه به شرایط و اقتضای زمان وقوع داستان، به حقایق بپردازم و طبق تحقیقاتی که داشتم، این اتفاقات در اون دوره زمانی کاملا طبیعی بوده. از طرف دیگه با توجه به ژانر تاریخی رمان نمیخواستم
۲ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
از طرف دیگه با توجه به ژانر تاریخی رمان نمیخواستم یک داستان خیالی با اتفاقات خوش دلانه تحویل خواننده بدم. دوست داشتم خواننده همراه من به دوران قاجار سفر کنه و با حقایق اون دوره آشنا بشه.
۲ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
تب، مریضی، ظلم ، راهزن ها و سختی های سفر در اون دوره کاملا طبیعی بوده و اگر من این مسائل رو نادیده میگرفتم بی شک در حق خواننده ای که خواهان مطالعه یک رمان تاریخی هست ظلم کردم. از سوی دیگه باید شخصیت کاراکتر ها رو هم سنجید، مطمئنا سفر به این سختی و مشکلات به این بزرگی برای دختری ناز پرورده مثل پریزا
۲ روز پیشزهرا z
1ای خدا پریزاد از دست نریمان راحت شد حالا ماهرخ چکار کنه نویسنده توانا خسته نباشی 🙏💯💕
۲ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
🌷🌷🌷
۲ روز پیشzahra
1مرسی نویسنده جان 💙💙💙💙💜💜💜💜💗💗💗💗
۳ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
💖💖💖
۲ روز پیشSedna
5یعنی می تونه کار مراد قلی باشه من به مرادقلی مشکوکم🤔چون محاله کار سیاوش باشه اگه اون بود فقط مثل یه مرد واقعی میومد وخودشوبه پریزادمیرسوند وبرای نجاتش تلاش میکرد نه اینکه بزنه و دربره😥بانوی عزیز چه کردی بادل ما بازم مثل همیشه بی نظیر بود پارت وآهنگش
۳ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
❣️❣️❣️
۲ روز پیشآمنه
3خدا مرگشون بده معلوم نیست کار کی هست انداختن گردنسیاوش پارت عالی
۳ روز پیشzahra
3چرا من فکر میکنم کار همونی بود که گفت سیاوش این کارو کرده
۳ روز پیش
نارسیس زد ای آر | نویسنده رمان
💗💗💗
۲ روز پیشسعادت
1منی که بادل پریزاد اشک ها ریختم یعنی دوباره می تواند سیاوش ببینید وماکه لحظه به لحظه خمارترر رررراز قبل 😵 💫😵 💫😵 💫😵 💫
۲ روز پیشآمنه
0من هم توی این نظریه موافقم
۲ روز پیشراز
1وااای ی کفتار کم شد یوی دیگه گفت برو من هستم جات واون ماهرخه
۲ روز پیشالی
2فک نمیکنم کار سیاوش باشه
۳ روز پیشزری
2خدا رو،شکر شهباز یک سال عزادار برادرشه و عروسیش با پری عقب میوفته .از این ستون به اون ستون فرجه
۳ روز پیش
لطفا صبر کنید...
اکرم بانو
0فکرنمیکنم کار سیاوش باشه،اون محبوبه ی احمق بادست خودش اتیش انداخت به جون اقوام و ابادی شون....