روح جنگل به قلم فاطمه مهدیان
پارت یکم :
مه همهجا را پوشانده بود؛ سنگین و سرد، مثل پتویی خفهکننده که روی زمین و آسمان افتاده باشد. هر نفسی که میکشیدم در میانهی این سپیدی گم میشد، انگار هوا دیگر جایی برای من نداشت.
شاخههای درختان از دل مه بیرون زده بودند، پیچیده و لرزان، مثل انگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لطفا صبر کنید...