پارت شصت و دوم

زمان ارسال : ۱۱۱۱ روز پیش

- سلام عشقم، چطوری خانومم؟ 

چشم‌هام رو این بار ریز کردم که دوباره صداش بلند شد: قربون دلت برم؛ نگران چی؟ من صحیح و سالم رسیدم.

دهنم رو با چندش کج کردم و بی‌خیال این حال به هم زن سرم رو توی بالشم فرو کردم، اما با خنده‌ی بلندش و حرفی که زد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید