پارت یک :

دلنوشته‌ای برای «سوگند پریسان»...
«به کجا چنین شتابان؟! اندکی درنگ کن، یا اگر می‌توانی آهسته‌تر بگذر. با تو هستم روزگار... من در گذر طوفانی‌ات جامانده‌ها دارم. کمی درنگ کن!
فغان از گردش بی‌رحم تو، که دگر بار پای مرا به این خطه کشانده. به خاک زیبایی که شگون نداشته برای من. مزرعه‌‌ی کُلزا را می‌گویم؛ همان زمینی که سال‌هاست آبستن خاطراتم مانده‌.
اکنون که میان خوشه‌هایش پرسه می‌زنم، روزهای رفته هم در ذهنم جولان گرفته‌اند. تو خوب می‌دانی... من روزگاری که در این مزرعه گذرانده‌ام را ثانیه ثانیه به یاد دارم؛ حتی شمار قدم‌هایم را.
آخر مگر می‌شود خاکی را که دفینه‌ی عشقِ بی‌مثالی شده، فراموش کرد؟!... مگر می‌شود سایه‌ها را ندید و اولین‌ها را از خاطر زدود؟!... مگر می‌شود؟!
هیاهوی عجیبی‌ست میان کلزاها... نسیم می‌پیچد و نام آشنایی در گوشم نجوا می‌شود. همه‌چیزِ اینجا رنگ و بوی دیگری دارد؛ حتی نوازش باد صبایش، که کم ندارد از سیلی روزگار.
لمس این خوشه‌ها برایم تداعی‌گر لحظه‌ای‌ست که عقل به پای قلبم زانو زد و دلم لرزید. لرزید به نگاهی و فروپاشید به کلامی. فروپاشید و ترس از رسوایی‌اش پایم را برید؛ برید از دیار مادری... دریغا از این گریز!
حال که چندی‌ست شکسته‌بالم و تلخی سقوط را چشیده‌ام، دائم از خود می‌پرسم، عشقِ در خاک خفته چند؟... شوق پرواز و شهد وصال چند؟ می‌پرسم تا بدانم بهای روزهای رفته را!
کوله‌بار مرا می‌بینی روزگار؟!... پس نگذر و به جبران جامانده‌هایم کمی دست نگه‌دار!»

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۵۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • مهناز واضحی

    0

    مثل همیشه عالی

    ۱۸ ساعت پیش
  • مرضیه

    2

    قلم بسیارعالی وصدا بسیار دلنشین عالی بود

    ۳ هفته پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم. خوش آمدی به سوگند پریسان🩵💚💜

    ۳ هفته پیش
  • زهرا z

    0

    سلام بر خانم جاری عزیز امدم چندباره این دیکلمه اول داستان رو با صدای زیبای شما گوش بدم ولی اینقدر غم درون دکلمه ها نهفته بود که نتونستم تا اخر گوش بدم دلم به شدت گرفت و بقض این اجاز رو نداد تا اخر گوش بدم میخوام بگم که به شدت دل تنگ قلم زیبای شما هستم و همچنین سوگند پریسان💯🙏😭😭

    ۲ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    سلام زهرا جانم، ممنونم که گهگداری یادی از ما میکنی🥰🥰💚💚

    ۲ ماه پیش
  • Sedi

    0

    بی صبرانه منتظر شروع عشقی جذاب میان مزرعه ی کلزا هستم داغ و پر حرارت به زردی کلزا

    ۲ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. خوش آمدید به سوگند پریسان. خوشحال شدم نام آشنای شما رو دیدم🥰 امیدوارم عیارسنج رمان باب سلیقتون باشه و تا انتها همراهیم کنید بانو جان🌸💜

    ۲ ماه پیش
  • تارا

    1

    سلام به خانم جاری گلم..مریم بانو اکرم بانو .راز و بقیه دوستان مجازی این رمان..من که ازوقتی سوگندپریسان تموم شده دیگه دنیای رمان نیومدم چون شوقش رو نداشتم ورمانی که جذبم کنه نیافتم بااحترام به همه نویسنده ها ومخاطبانشون..امشب صرفا جهت احوال پرسی ازشما و خوندن مجدد رمان اومدم😘😘😘

    ۳ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    تارای عزیزم، خوشآمد مجدد میگم جانم😘. خوش بخونی 🥰🥰

    ۳ ماه پیش
  • اکرم بانو

    1

    سلام عزیزم،ماهم خیلی دل تنگ پریسان و بیشتراز اون خانم جاری هستیم،کاش تموم نمیشد🥺🥺🥺

    ۳ ماه پیش
  • مریم

    0

    سلام به تارای مهربونم امیدوارم حال دلت عالی باشه، منم همینطور اصلا دست و دل به رمان های دیگه نمیره چقدر خوشحال شدم که به یادم بودی عزیزم 🫂🥰😘

    ۲ ماه پیش
  • مریم

    0

    به کجا چنین شتابان اندکی درنگ کن ، انگار حالا خیلی بیشتر معنی این و می دونم

    ۲ ماه پیش
  • مارال

    4

    خیلی عالی بود

    ۳ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    مارال عزیز، خوش آمدید به سوگند پریسان... امیدوارم تا انتها همراهیم کنید🌸🩵🌷

    ۳ ماه پیش
  • هانا

    5

    شروع رمان با این دکلمه عالی بود خسته نباشی گلم

    ۳ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    هانای عزیز، خوش آمدید به سوگند پریسان. امیدوارم تا انتها همراهم باشید و با نظراتتون دلگرمم کنید🥰🌸🌷

    ۳ ماه پیش
  • مینو

    6

    فوق العاده بود خارج از تصور،زیبا و خوش قلم

    ۳ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    مرسی خانومی که هوای سوگند پریسان رو داشتید😊💞

    ۳ ماه پیش
  • عاطفه حسین نیا

    5

    اثری درام ورزنده

    ۳ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    ممنونم عاطفه خانم عزیز🥀🌸🙏

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه

    3

    مقدمه اول رمان واقعا عالیه

    ۴ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    درود بر شما فاطمه‌ی عزیز... خوش آمدید به سوگند پریسان🩵 امیدوارم تا انتها همراهم باشید💗🌺

    ۴ ماه پیش
  • ثریا

    3

    چه دلنوشته قشنگی💖🙃

    ۴ ماه پیش
  • sky

    2

    شروع غم انگیزی داشت... انگار قراره دختر قصه مون سختیا بکشه.. مشتاق ادامه رمانم

    ۴ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    سلام دوست عزیز... خوش آمدید به سوگند پریسان💚 دکلمه‌ی ابتدایی یه چکیده از کل داستان بود و بار غم غالبتر بود. نوع سلیقه‌تون رو نمیدونم اما همین اندازه راهنمایی کنم که پایان خوشه.🌷💜

    ۴ ماه پیش
  • ماری

    2

    سلام ابتدای داستان با قلم شیوایی آغاز شد خدد قوت به نویسنده عزیز

    ۵ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    درود بر شما ماری عزیز، خوش آمدید به سوگند پریسان 💚 امیدوارم تا انتها همراهم باشید💞🌷

    ۵ ماه پیش
  • هنگامه

    3

    سپاس خانم نویسنده اولش که عالی بود امیدوارم که تا اخر همینطور باشه🌼

    ۵ ماه پیش
  • مریم جاری | نویسنده رمان

    خوش آمدید عزیزجان ♥️ انشالله که همراهیم کنید🌷🙏

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.