پارت سوم

زمان ارسال : ۱۴۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

بهمن ماه بود و شروع ترم جدید که میشدم دانشجوی ترم دوم پزشکی البته من علاقه زیادی نداشتم و تو تأتر مشغول بودم .یعنی

تأترو عشقه. از قضا فرشاد و فرگل و روشنک هم بودن اصن زندگی من خلاصه میشد تو تأتر. یاد تأتری افتادم که بعد عید

تمریناش شروع ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.