پارت صد و هشتم

زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه

از صبح چندین بار مجبور شدم از اسپری استفاده کنم تا دوباره نفسم نگیرد. اما این که قاضی حتی فرصتی برای حرف زدن به من نداده بود، باعث شده بود همین که از جلسه بیرون آمدم به دستشویی پناه برده و هرچه خورده و نخورده‌ام را بالا بیاورم. تا دیشب فکرش را هم نمی‌کردم رفت و آمد در این راهروها و نشستن روبروی قاضی می‌تواند اینقدر سخت باشد. در همان دستشویی صورتم را می‌شورم و چند سیلی آرام روی گونه‌های

1469
475,553 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • حمیده مرادی

    00

    خیلی عالیه

    ۷ ماه پیش
  • سیتا

    10

    چه روز های سختی برای آوا هست

    ۸ ماه پیش
  • ماهرخ

    10

    عالیه قلمتون و خیلی هم خوش قولید توی پارت گذاری

    ۸ ماه پیش
  • Aa

    00

    عالی بود ممنون از رمان زیباتون موفق باشید🙏⚘

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    30

    چه پارت طولانی 🙏وسمیرچقدروقحیه آقای امیری مردپسرش برای آواشرنشه واینکه واقعا مرگ چیزعجیبی

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید