مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجاه و هفتم
زمان ارسال : ۱۱۱۷ روز پیش
- اصلا اگه مملکتم قانون نداشت و هیچی به هیچی بود، باز تو یکی عرضه نداشتی که من ازت بترسم.
حرصی در آبدارخونه رو به هم کوبیدم و عصبی به سمتش رفتم که ترسیده عقب عقب رفت و خودش رو به سینگ کوبوند.
پوزخند تمسخر آمیزی نثارش کردم و سرم رو جلو برد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آتنا
20😂😂😂😂چندش اخه اون تخمه هارو چجوری میخای بخورب ولی نیاز چقدر هرس میخوره😅😅