قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و سوم
زمان ارسال : ۲۰۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
محو و نامطمئن و ناگزیر.
**
روی صندلی عقب نشست و کاملا خودش را به در چسباند. هنوز بند ساکش را محکم گرفته بود و همهی عضلاتش از ترس منقبض بود.
راننده ساکت بود و او ساکتتر. و یقین داشت حتی اگر بپرسد جوابی نمیگیرد.
پس پیشانیاش را به شیشهی سرد ماشین چسباند و سعی کرد به روزهای خوب فکر کند.
به گذشته برود و خاطرهی ننهمریم را برای خودش زنده کند. و یا ملق بزند به آینده و خود
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.