پارت هشتاد و پنجم

زمان ارسال : ۲۲۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

**

"روستای مرزی، سرو"


ساکش را پیش پایش گذاشت و منتظر ایستاد.

هوای دهستان نازلو مثل اسمش ناز بود و لطیف. دم عمیقی از این هوا گرفت، با اشتیاق پلک‌هایش را برهم گذاشت و دست‌هایش را روی سینه قفل هم کرد.

تنها بود اما احس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید