قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هشتاد و سوم
زمان ارسال : ۲۲۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
**
ساک لباسش را صندوقعقب ماشین گذاشت و سوار شد.
خیلی ساده، خیلی مظلوم! مهوش در حالیکه از راه دور به تنها دخترش نگاه میکرد، با دستمال آب بینیاش را گرفت و نظری به صندلی عقب ماشین انداخت.
یاسین پشتشان نشسته بود و از دور همه چیز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما