پارت هشتاد و یکم

زمان ارسال : ۲۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

آه یاسین بلند بود و بی‌رودروایسی. عماد و کلهر نظری سمت یکدیگر انداختند و هیچ نگفتند.

با همه‌ی این حرف‌ها باز هم قلب مرد جوان آسیمه بود. فقط یک اشتباه، یک اشتباه می‌توانست او را برای همیشه نابود کند. اگر صبرا می‌رفت و برنمی‌گشت؟ مثل یاسمن که دی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید