پارت هفده

زمان ارسال : ۲۷۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 15 دقیقه


هوتن ابرویی بالا پراند، ساکش را از زمین برداشت وگربه اش را بغل زد.

_این زن واقعا دیونه ست..

از حیاط با احتیاط خارج شد وجلوی درب ایستاد، چشم هایش فقط یک چیز می دیدند، محله ای درب وداغان دوست داشتنی اش وپروانه..

پروانه ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.