پارت چهارم :

کل خونه بوی دود و ادکلنای مختلف و می‌داد و صدای موسیقی تا حدی بلند بود که حس کردم پرده‌ی گوشم قراره پاره بشه!

دیگه هیچ صدایی جز صدای جیغ شادی‌های کاذب و نمی شنیدم و حامی فقط با اشاره ی دستش تونست بهم بفهمونه که می‌تونم برم رو یکی از مبلای دور ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.