پارت نهم :

قبل از اینکه روجا بتواند از تودرتوی تاریک نگاه نافذ او خارج شود، روگرداند و به طرف ساختمان قدم برداشت، لبهایش را به اکراه زاویه داد و خود را به هدی رساند:

_ چی میگه این مردک؟ مگه اسیر گرفته؟ اصلا بیا بریم...

هدی در حالیکه وسایلش را روی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.