پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت هفده :
بعد از خوردن دیزی به سینما رفتیم. من مشغول انتخاب کردن فیلم سینمایی بودم که اردوان را با بلیط
و پاپ کورن به دست دیدم.
حسابی از دستش شاکی بودم چرا که اصلا نظر مرا نپرسیده بود.
موقع تماشا کردن فیلم حواسم به اردوا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهشید
10عالیست ولی من به این ادروان اعتماد ندارم من اگه جای پرتو بودم با هرمز ازدواج میکردم